تصفیه پساب سیکل خنککنی در نیروگاههای حرارتی
در ادامه سه طرح متداول برای تصفیه پساب سیکل خنککنی در نیروگاههای حرارتی ارائه میشود. هر طرح را از نظر حجم سرمایهگذاری اولیه (CAPEX)، فضای مورد نیاز و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) مقایسه شده و سپس اجزای هر طرح را با تشریح عملکرد و آلایندههای حذفشونده تشریح میگردد.
طرح ۱: فرایند فیزیکوشیمیایی پایه (انعقاد–لختهسازی–رسوبگذاری–فیلتر چندرسانهای)
از منظر سرمایهگذاری اولیه، کمترین CAPEX را دارد زیرا تنها به مخازن برابرسازی، واحد انعقاد/لختهسازی، حوضچه تهنشینی و بستر فیلتر شن نیاز است. اما بهدلیل ابعاد بزرگ مخازن و حوضچهها، فضای نسبتاً زیادی—معمولاً بیش از ۱۲۰۰ مترمربع—اشغال میکند. نرخ بازگشت سرمایه در کوتاهمدت پایین تا متوسط است چون قابلیت بازیابی آب محدود بوده و درآمد جانبی مستقیم ایجاد نمیشود.
مخزن برابرسازی (Equalization): یکنواختسازی دبی و غلظت رسوبات و مواد شیمیایی (مانند مواد ضدخوردگی و رسوبزدا) تا از شوک ناگهانی به مراحل بعد جلوگیری شود.
انعقاد–لختهسازی (Coagulation–Flocculation): افزودن منعقدکنندههایی مانند کلرید فریک یا سولفات آلومینیوم باعث خنثیسازی بار ذرات معلق (زنگزدگی فلزات، لجن) و تشکیل فلوک میشود که حجم بزرگی از ذرات معلق را بههمراه دارد.
رسوبگذاری (Sedimentation): در حوضچه تهنشینی، فلوکهای سنگین حاوی مواد معلق و ذرات فلزی (Fe, Cu, Zn) بهطور گرانشی جدا میشوند. حذف تا ۷۰–۸۰٪ از TSS (کل مواد معلق).
فیلتر چندرسانهای (Multimedia Sand Filter): پساب پس از تهنشینی از بستر شن و آنتراسیت عبور کرده و ذرات باقیمانده و کدری را حذف میکند؛ شفافیت تا کمتر از ۵ NTU تضمین میشود.
طرح ۲: ترکیب شناورسازی با هوا (DAF) + اولترافیلتراسیون (UF) + اکسیداسیون پیشرفته (AOP)
این طرح CAPEX متوسطی دارد و تجهیزات پیشرفته (DAF، ماژولهای UF و راکتور UV/H₂O₂ یا ازن) بهطور فشردهتری چیده میشوند؛ معمولاً در حدود ۷۰۰–۸۰۰ مترمربع فضا کافی است. ROI در میانمدت خوب است چون کیفیت پساب برای بازچرخش جزئی مناسب میشود و هزینههای شیمیایی نسبت به تصفیه فیزیکوشیمیایی کاهش مییابد.
شناورسازی با هوای محلول (DAF): جداکردن روغنهای خرد و ذرات معلق سبک با چسباندن حبابهای ریز هوا به آنها؛ حذف اولیه ۸۰–۹۰٪ از TSS و ذرات روغنی.
اولترافیلتراسیون (UF): ماژولهای غشایی با منافذ ۰٫۰۱–۰٫۱ میکرون، کلیه ذرات معلق ریز، کلوئیدها و بخش عمده باکتریها را از پساب جدا میکنند؛ حذف ۹۵–۹۸٪ TSS باقیمانده.
اکسیداسیون پیشرفته (UV/H₂O₂ یا O₃/H₂O₂): تولید رادیکال •OH که ترکیبات آلی مقاوم (مانند افزودنیهای ضدکف، بازدارندههای خوردگی و باقیمانده روغنهای خرد) را به مولکولهای کوچکتر و قابل تجزیه تبدیل میکند؛ کاهش ۶۰–۷۰٪ COD و حذف کامل ترکیبات آلی مخلوط.
طرح ۳: بیوراکتور غشایی (MBR) + اسمز معکوس (RO) + تبخیر و کریستالیزاسیون (ZLD)
گرانترین گزینه با بیشترین CAPEX و OPEX است ولی بهواسطه تلفیق فرایندهای بیولوژیک و غشایی فضای کلی بسیار فشرده و کمتر از ۵۰۰ مترمربع خواهد بود. ROI بلندمدت بسیار خوب است زیرا تقریباً تمام آب قابل بازیافت است، حجم کنسانتره آلاینده به حداقل میرسد و امکان بازچرخش ۸۰–۹۰٪ آب و بازگشت ترکیبات معدنی (نمکها) وجود دارد.
راکتور غشایی بیولوژیک (MBR): حذف ۹۰–۹۵٪ از BOD/COD و کلیه ذرات معلق و میکروارگانیسمها با ترکیب هوازی و فیلتراسیون UF؛ خروجی با SDI زیر ۱ و غلظت TSS تقریباً صفر.
اسمز معکوس (RO): حذف ۹۵–۹۹٪ جامدات محلول (TDS)، یونهای خورنده (Na⁺, Cl⁻, SO₄²⁻) و ریزآلایندههای شیمیایی؛ تولید آب با کیفیت صنعتیخالص.
تبخیر و کریستالیزاسیون (Evaporator/Crystallizer): جریان غلیظشده RO وارد تبخیرکننده میشود تا آب باقیمانده بخار و بازیافت شود و نمکهای محلول بهصورت کریستالهای خشک استخراج شوند؛ دستیابی به صفر پساب در انتها و کاهش حجم دفع به کمتر از ۵٪ جریان اولیه.
مقایسه نهایی
طرح ۱ با کمترین هزینه اولیه و تجهیزات ساده، اما فضای زیاد و ROI محدود (بهدلیل عدم بازیابی آب و درآمد جانبی) همراه است. طرح ۲ سرمایهگذاری متوسط و فضای متوسط میطلبد و با حذف بهتر ذرات و ترکیبات آلی مقاوم، بازچرخش بخشی از آب را امکانپذیر میکند و ROI مناسبی در میانمدت ارائه میدهد. طرح ۳ هرچند پرهزینهترین و پیچیدهترین گزینه است، اما در فضای فشرده اجرا میشود و با دستیابی به ZLD و بازچرخش بالای آب و نمکها، در بلندمدت بالاترین نرخ بازگشت سرمایه را خواهد داشت.